چطور در شرایط بحرانی درست فکر کنیم؟

«خب سحر، گزارشت اینطور میگه که با باز کردن چند تا فروشگاهِ بیشتر موافقی. اما اصلا فکر کردی که چه تأثیری رو مشتری‌های ما می‌ذاره؟ حتما یادته که سال ۸۹ وقتی می‌خواستیم یه همچین کاری انجام بدیم چه فاجعه‌ای شده بود؟

اگر جای سحر بودید، به احتمال زیاد بدجور احساس می‌کردید تحت فشارید! باید به سؤال مدیرعامل جواب بدهید و نگرانی‌های او در مورد مشکل با مشتری‌ها را برطرف کنید. چه کار می‌کنید؟ چه می‌گویید؟ چگونه حرف‌تان را می‌زنید؟ اگر هیچ‌ حرفی برای گفتن به ذهن‌تان نمی‌رسید چه؟

چنین موقعیت‌هایی کم پیش نمی‌آیند. فرقی نمی‌کند که در طول یک جلسه باشد یا هنگام ارائه‌ی یک طرح، بخواهید نظر بقیه را در مورد ایده‌تان جلب کنید یا لازم باشد بعد ارائه‌تان به سؤالات جواب بدهید. در هر حالت به زبان آوردن افکارتان در یک موقعیت پیش‌بینی‌نشده برای خودش مهارتی است.

توانایی درست فکر کردن در شرایط بحرانی مهارتی است که خیلی‌ها دنبالش هستند. وقتی بر آن تسلط پیدا کنید، می‌بینید که جواب‌های هوشمندانه‌ای که با نکته‌سنجی می‌دهید درجا اعتبار حرف‌تان را بالا می‌برد.

زمانی که بتوانید افکار و ایده‌هایتان را سریع به صورت گفتار واضح و روشن دربیاورید، ایده‌هایتان بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. خودتان هم قانع‌کننده، قابل اعتماد و مطمئن جلوه می‌کنید.

در یادگیریِ درست فکر کردن در شرایط بحرانی، اعتمادبه‌نفس نقش کلیدی ایفا می‌کند. وقتی مطلبی می‌گویید یا نظر و پیشنهادی می‌دهید، بهتر است از سوادتان در آن زمینه مطمئن باشید. لازم نیست همه دانستنی‌های جهان در مورد همه چیز را بدانید؛ اما اگر در آن یک حوزه به دانش خودتان اطمینان داشته باشید، این اعتمادبه‌نفس کمک‌تان می‌کند تا حوا‌س‌تان را جمع کنید و اگر ناگهان روی صندلی داغ قرار گرفتید، بتوانید آرامش‌تان را حفظ نمایید.
چگونه می‌توان تحت فشار، درست فکر کرد؟

فوت کوزه‌گری این است که ‌آمادگی قبلی داشته باشید؛ چند تا مهارت و استراتژی یاد بگیرید، و از قبل برای موقعیت‌های احتمالی اما غیرمنتظره تمرین کنید. آن وقت دفعه بعدی که با سؤالات غیرِ منتظره مواجه شدید و مجبور بودید استدلال‌تان را اثبات کنید، می‌توانید تمرین‌ها و تکنیک‌هایی که یاد گرفته اید را به‌خاطر بیاورید و در آن مدتی که می‌خواهید به افکارتان نظم ببخشید و جواب آماده کنید، آرام و خونسرد بمانید.

در ادامه، چند تکنیک و نکته مفید برای درست فکر کردن در شرایط بحرانی آورده‌ایم که می‌تواند به دردتان بخورد:

۱. آرام باشید

وقتی آدم تحت فشار است، حسی که دارد دقیقا برعکس آرامش است. اما برای اینکه صدایتان نلرزد و مغزتان به کار بیفتد، باید هرچقدر که می‌شود آرامش‌تان را حفظ کنید.

نفس‌های عمیق بکشید.
یک لحظه بایستید و جملات تاییدکننده و مثبت به خود بگویید.
ماهیچه‌هایی که خارج از دیدند (عضلات ران‌ها، بازوها و پاها) را برای چند ثانیه منقبض کنید، نگه دارید و بعد رها کنید.

۲. گوش بدهید

تعجبی ندارد که گوش دادن برای درست فکر کردن در مواقع بحرانی ضروری است. چرا باید گوش کنید؟ برای اینکه قبل از جواب دادن، حتما سؤال یا درخواستی که ازتان شده را کامل فهمیده باشید. اگر بدون کامل گوش دادن جواب بدهید، ممکن است در مورد چیزی حرف بزنید که اصلا لازم نبوده یا متناسب با موقعیت نیست. برای بهتر گوش کردن به این نکته‌ها توجه کنید:

به کسی که از شما سؤال می‌پرسد مستقیم نگاه کنید.
علاوه بر حرف‌ها، به زبان بدن طرف مقابل هم توجه داشته باشید.
سعی کنید معنای ضمنی سؤال یا درخواستی که ازتان شده را پیدا کنید. آیا هدف از این سؤال حمله کردن به شما بوده، یا صرفا به قصد گرفتن اطلاعات بیشتر پرسیده شده، یا اینکه می‌خواهند امتحان‌تان کنند؟ چرا این فرد چنین سؤالی از شما پرسیده و چه هدفی از پرسیدن آن دارد؟

نکته:

از یاد نبرید که در درجه‌ی اول، علت سؤال پرسیدن این فرد این است که به موضوع علاقه‌مند شده است. بعضی علاقه‌ها مثبت هستند، مثلا طرف فقط می‌خواهد بیشتر بداند. گاهی هم علاقه‌ها منفی‌اند، و شخص مقابل فقط می‌خواهد این پا و آن پا کردن شما را ببیند. در هر دو حالت، این فرد به حرفی که شما قرار است بزنید علاقه دارد. مایه‌ی افتخار و لذت شماست که با دادن جوابِ ضعیف ناامیدش نکنید!

۳. بخواهید سؤال را برای‌تان تکرار کنند

اگر بدجور تحت فشارید، از مخاطب‌تان خواهش کنید سؤال را برای‌تان دوباره تکرار کند. با این کار اندکی بیشتر برای فکر کردن به جواب‌تان وقت دارید.

شاید برخی فکر کنند که این کار باعث می‌شود مردد و نامطمئن به نظر برسند. اما این طور نیست. اگر خودتان را زیادی مردد نشان ندهید، درخواست کردن برای تکرار سؤال نشان می‌دهد که می‌خواهید جواب مناسبی بدهید. همچنین به کسی که سؤال را پرسیده فرصتی می‌دهید تا سؤالش را به شکل دیگری بیان کند و شاید این بار سؤال دقیق‌تری بپرسد. ممکن است او هم مثل شما تحت فشار قرار گرفته و برای منظم کردن افکارش و پرسیدن سؤال سخت تلاش کرده باشد. بنابراین وقتی شانس دوباره‌ای به او می‌دهید، می‌تواند سؤالش را بهتر بپرسد و همه هم آن را بهتر درک کنند.

وقتی از طرف مقابل خواهش می‌کنید دوباره سؤالش را بپرسد، شانس دیگری برای ارزیابی دوباره‌ی نیت و مقصود او به دست‌تان می‌افتد. اگر سؤالش را دقیق‌تر یا با کلمات بهتری پرسید، احتمال زیاد قصدش خیر است و فقط می‌خواهد اطلاعات بیشتری کسب کند. اگر از دفعه قبل هم پرخاشگرانه‌تر پرسید، آن وقت می‌فهمید که بیشتر از هر چیز هدفش اذیت کردن شما بوده است. اگر این طور بود، نکته‌ی بعدی خوب به کارتان خواهد آمد.

۴. تکنیک‌های وقت‌تلف‌کنی

گاهی وقت‌ها هم کمی وقت بیشتر لازم دارید که فکرهاتان را سر و سامان بدهید و آن قدری آرام شوید که بتوانید جواب درست و واضحی بدهید. آخرین چیزی که لازم دارید این است که اولین چیزی که به ذهن‌تان رسید از دهن‌تان بپرد بیرون. معمولا هم این اولین فکر یک جواب دفاعی است که فقط باعث می‌شود به جای خاطر جمع جلوه کردن، عصبی و نامطمئن به نظر برسید.

خودتان هم سؤال را یک بار تکرار کنید. با این کار هم کمی وقت می‌خرید و هم می‌توانید مشخص کنید که دقیقا سؤال در مورد چیست. همچنین اگر لازم بود می‌توانید سؤال را طور دیگری بیان کنید و شکل مثبت و خوشایندی به آن بدهید. «می‌خواید بدونید من چه فکرایی کردم تا مشتری‌هامون در اون مدتی که ما داریم فروشگاهامونو زیاد می‌کنیم، همچنان تجربه خوبی از خرید کردن از ما داشته باشند.»
موضوع را زیر ذره‌بین ببرید. این دفعه خود شما سؤالی از طرف مقابل بپرسید. این کار نه تنها باعث می‌شود قضیه برای‌تان واضح‌تر شود، بلکه به این شکل سؤالِ کلیِ طرف مقابل را ریزتر کرده و تبدیل به موضوعی می‌کنید که می‌شود راحت‌تر جمعش کرد. «شما می‌خواید بدونید که من برای تأثیری که این کار رو مشتری میذاره چه فکری کردم. بیشتر چه تأثیری مد نظرتونه؟ موجود بودن کالا به اندازه کافی یا خدمات داخل فروشگاهی؟»
از طرف مقابل بخواهید موضوع را برای‌تان روشن‌تر کند. این کار هم باعث می‌شود طرف مقابل کمی جزئی‌تر و دقیق‌تر حرفش را بزند. اگر خوش‌شانس باشید، سؤالی که باید جواب بدهید را هم برای‌تان جزئی‌تر و در نتیجه ساده‌تر می‌کند. «وقتی می‌پرسید که در مورد تأثیر کار روی مشتری‌ها چه فکری کردم، منظورتون اینه که یه تحلیل مفصل می‌خواید یا اینکه یه فهرست می‌خواید از ابزارها و روش‌هایی که من استفاده کردم؟»
معنی کلمات را بپرسید. اصطلاحات فنی و تخصصی ممکن است برای‌تان مشکل‌ساز شوند. از طرف‌تان بخواهید کلمات و مفاهیم را برای‌تان روشن‌تر کند تا مطمئن شوید که هر دو دارید در مورد یک چیز حرف می‌زنید.

ادامه دارد….

منبع: چطور

دیدگاه خود را در میان بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *