در مقاله اول سه نشانه کمال گرایی ذکر شد. این مقاله به نشانه های دیگر کمال گرایی می پردازد.
۴. همیشه کارهایتان را عقب میاندازید و امروز و فردا میکنید
کمالگرایی و ترس از شکست همیشه در کنار هم هستند. این ترکیب موجب عقبانداختن کارها میشود، چون حتی وظایف عادی و معمولی نیز وقتی انتظار داریم که بیعیب و نقص انجام شوند، دلهرهآور و نگرانکننده میشوند. بیشتر نویسندگان، ساعتهای فراوانی را صرف پردازش و فکرکردن به شخصیتها و طرح داستان میکنند و حتی پشت سر هم صفحاتی را مینویسند که خودشان هم میدانند، هرگز از آنها در کتاب خود استفاده نخواهند کرد. دلیل این شیوه و روش آنها این است که میدانند، شکلگرفتن ایدهها نیاز به زمان دارد.
کمالگرایان معمولا زمانی که باید کاری را شروع کنند، متوقف میشوند؛ چون میدانند که ایدههایشان عالی نیست و احتمالا آنچه تولید میکنند چیز خوبی نخواهد بود. ولی اگر دست به کار نشوید و به ایدههایتان زمانی برای رشد و تکامل ندهید چطور میتوانید اثری عالی خلق کنید؟ «جودی پیکو» (Jodi Picoult) اهمیت پرهیز از کمالگرایی را به زیبایی و بهطور خلاصه بیان کرده است. او میگوید: «شما میتوانید یک صفحه نوشتهی بد را ویرایش کنید، ولی نمیتوانید صفحهای خالی را ویرایش کنید.»
۵. عذاب وجدان دارید
از ذهن افراد کمالگرا همواره جریانی از افکار منفی و حس گناه عبور میکند، چون همیشه حس میکنند که بهاندازهی کافی تلاش نکردهاند. این حس گناه موجب افزایش استرس میشود و بهراحتی میتواند به شکل افسردگی و اضطراب بروز کند. این حس گناه با گفتوگوی درونی (self-talk) تقویت میشود. هرچه بیشتر افکار منفیتان را تکرار کنید، قدرت بیشتری به آنها میدهید. بیشتر افکار منفی ما فقط تصورات ما هستند، نه حقایق! وقتی حس میکنید که گفتوگوهای منفی و بدبینانهی درونیتان کمکم دارد باورتان میشود، باید همانجا توقف کنید و آنها را یادداشت کنید. واقعا باید کاری را که انجام میدهید، متوقف کنید و چیزی را که به آن فکر میکنید، یادداشت کنید. وقتی برای مدت کوتاهی جریان افکار منفیتان را آهستهتر کنید، میتوانید عاقلانهتر و هوشیارانهتر، درستی این افکار را ارزیابی کنید.
۶. خودتان را تنها مقصر عالَم میدانید
جدی بودن افراد کمالگرا در امورشان بهحدی است که موجب میشود در تأثیر قصوراتشات غلو کنند. حتی اتفاقات جزئی هم باعث میشود که بهشدت ناامید شوند. این مسئله بسیار مهم است، چون موجب میشود که این افراد انعطافپذیری کمتری داشته باشند و نتوانند پس از شکست دوباره تلاش کنند تا درنهایت به موفقیت برسند. کمالگرایان باید بیاموزند که شکست به این معنی نیست که آنها به اندازهی کافی خوب نیستند.
۷. از شکست دیگران خوشحال میشوید
البته این راز کوچک کمالگرایان آنقدرها هم که بهنظر میرسد، شیطانی نیست. معمولا افراد بیچاره و شکستخورده بهدنبال کسی مانند خود میگردند و کمالگرایان نیز وقتی میبینند که دیگران همان ناامیدی و سرخوردگی آنها را تجربه میکنند، احساس خوبی پیدا میکنند. البته این تسکین و احساس خوب، عمر کوتاهی دارد و باعث میشود که کمالگرایان به دلیل اینکه تا این حد رقابتی بودهاند، احساس بدی پیدا کنند.
۸. از خطرکردن میترسید
ترس از شکست، موجب ترس از خطرکردن نیز میشود. سختکوشی، تحقیق و توجه زیاد شما به جزئیات موجب میشود که به ایدههای خوب و تازهای برسید؛ ولی متأسفانه ایدههایتان معمولا بهدلیل انفعال و تردیدی که به خاطر ترس از خطرکردن دارید، به جایی نمیرسد. تنها راه به دستآوردن توانایی خطرکردن این است که خطر کنیم. شروع هیچ کاری ساده نیست، ولی با دستزدن به کارهایی که از انجامشان میترسید، اعتماد به نفس خود را بالا میبرید و متوجه میشوید که آن کار به اندازهای که تصور میکردید، سخت و دشوار نیست.
۹. با ترسِ ردشدن از سوی دیگران زندگی میکنید
کمالگرایان برای رسیدن به حس موفقیت به تأیید دیگران نیاز دارند. این ذهنیت به ترسی فلجکننده از ردشدن از سوی دیگران منتهی میشود. کمالگراها از چیزهایی مانند درخواست اضافه حقوق یا دنبالکردن علایق خود، بهجای انجام کاری که مورد تأیید دیگران است، وحشت دارند. زندگیکردن با ترس ردشدن از سوی دیگران وحشتناک است، موجب خاموششدن شعلهی خلاقیت میشود و پیشرفتهای فردی را کُند میکند. هر وقت حس کردید که بیشازحد به آنچه دیگران در مورد شما فکر میکنند، اهمیت میدهید، این گفتهی «دکتر زوس» (Dr. Seuss) در مورد اصالت را به یاد بیاورید: «خودت باش و آنچه را حس میکنی بگو، چون آنهایی که اعتنا میکنند، اهمیتی ندارند و آنهایی که مهم هستند، اعتنایی نمیکنند.»
کلام آخر
برای غلبه کردن بر کمال گرایی باید واقعیترین و اصیلترین نسخهی خودتان باشید. یعنی چیزهایی را که دوست دارید دنبال کنید، اطمینان داشته باشید که سختکوشی شما نتیجه خواهد داد، از اشتباهات خود درس بگیرید و به دنبال رضایت درونی باشید، نه تأیید دیگران.
منبع: چطور
دیدگاه خود را در میان بگذارید