فوت کوزهگری این است که آمادگی قبلی داشته باشید؛ چند تا مهارت و استراتژی یاد بگیرید، و از قبل برای موقعیتهای احتمالی اما غیرمنتظره تمرین کنید. آن وقت دفعه بعدی که با سؤالات غیرِ منتظره مواجه شدید و مجبور بودید استدلالتان را اثبات کنید، میتوانید تمرینها و تکنیکهایی که یاد گرفته اید را بهخاطر بیاورید و در آن مدتی که میخواهید به افکارتان نظم ببخشید و جواب آماده کنید، آرام و خونسرد بمانید.
در ادامه، چند تکنیک و نکته مفید برای درست فکر کردن در شرایط بحرانی آوردهایم که میتواند به دردتان بخورد:
۵. از سکوت به نفع خودتان استفاده کنید.
ما طبق عادت فکر میکنیم سکوت حالت ناراحتکنندهای است. با این حال اگر با فراغ بال از سکوت استفاده کنید، به طرف مقابلتان چنین القا میکند که کنترل افکارتان را به خوبی در دست داشته و به توانایی خودتان برای دادن یک جواب حرفهای ایمان دارید. وقتی برای جواب دادن عجله میکنید معمولا کلماتتان را هم تندتند و با عجله میگویید. با سکوت کردن برای سر و سامان دادن به افکارتان، به مغزتان میگویید که سرعت کارهایش را پایین بیاورد.
۶. فقط به یک موضوع بچسبید و در دفاع از آن هم از یک نکته فراتر نروید
احتمالش زیاد است که وقتی زیر منگنه قرار گرفتهاید در جواب سؤالات یا زیادی حرف بزنید یا خیلی کم. اگر پاسختان خیلی کوتاه باشد، ممکن است باعث شوید گفتوگو تبدیل به بازجویی بشود (یک سؤال دیگر هم ازتان میپرسند و یک دفعه میبینید طرف مقابلتان کاملا جهت و نوع مکالمه را در کنترل خود گرفته). اگر زیادی طولانی جواب بدهید هم ممکن است حوصلهی افراد سر برود، یا آدم خستهکنندهای به نظر بیایید. حتی ممکن است اطلاعاتی به آنها بدهید که بهتر بود ناگفته میماندند. به یاد داشته باشید که از شما نخواستهاند در مورد قضیه سخنرانی کنید. کسی که سؤال را پرسیده میخواسته فقط و فقط در مورد یک موضوع خاص اطلاعات بگیرد. به خواستهاش احترام بگذارید و پاسخی بدهید که درست به اندازهای که لازم است اطلاعات در خود داشته باشد.
این تکنیک باعث میشود تمرکز بیشتری پیدا کنید. وقتی به یک موضوع واحد میچسبید و فقط یک مطلب در دفاع از حرفتان میگویید، دیگر سعی نخواهید کرد که انبوه چیزهایی که به ذهنتان میآید را به هم ربط بدهید. به جای آن، میتوانید مطمئن باشید که جواب دقیق و درستی میدهید.
نکته:
اگر جواب سؤال را نمیدانید، همین را بگویید. فایدهای ندارد که از خودتان چیزی سرهم کنید. نتیجهاش این میشود که احمق به نظر میآیید و دفعهی بعدی که قرار بود زیر منگنه به جواب فکر کنید، اعتمادبهنفستان حسابی پایین میآید. ندانستن معمولا هیچ عیبی ندارد. فقط حتما بعدا با یک جواب تحقیقشده و درست و حسابی برگردید و آن را هرچه سریعتر به گوش طرف مقابلتان برسانید.
۷. از قبل برای سؤالات احتمالی آماده شوید (تحلیل «آنوقت چه؟»)
با کمی دوراندیشی، میشود سؤالاتی که ممکن است پرسیده شود را پیشبینی کرد. به این ترتیب میتوانید خودتان را برای آنها آماده کنید و برای جواب دادن به آنها تمرینی داشته باشید. فرض کنیم قرار است در مورد آمار فروش این ماه برای تیم مدیریت صحبت کنید. به احتمال زیاد، گزارش شما اکثر سؤالات اولیهی مدیران را پوشش خواهد داد؛ اما چه سؤالات دیگری ممکن است مطرح شوند؟ چه چیزی در آمار این ماه فرق کرده؟ چه سؤالات جدیدی ممکن است بپرسند؟ چطوری به آنها جواب میدهید؟ اگر سؤالات ریزتری از شما پرسیدند، چه اطلاعات اضافهای ممکن است برای دفاع از حرفتان احتیاج داشته باشید؟
حتما زمانی را به بارش فکری اختصاص بدهید و در طی آن سختترین سؤالاتی که ممکن است ازتان بپرسند را دربیاورید. بعد جوابهای خوب و مناسبی برای آن سؤالات آماده کنید، تمرین و تکرار جوابها هم یادتان نرود.
۸. برای واضح و شفاف حرف زدن تمرین کنید
اینکه چطور حرف میزنید به اندازه محتوای حرفی که میزنید اهمیت دارد. با هربار منمن کردن و هر «اممم» و «آ…»یی که وسط دو کلمه میپرانید، اعتبار حرفتان در ذهن افرادِ روبرویتان کمتر و کمتر میشود. در طول روز با هر کسی که گفتوگو میکنید، سعی کنید به تمرین این مهارتهای گفتاری هم بپردازید:
با صدای محکم حرف بزنید. (صدای محکم و صدای بلند با هم فرق دارند!)
با هوشمندی از سکوت استفاده کنید و در جای مناسب بین حرفتان وقفه بیندازید. به کمک سکوت میتوانید روی نکتهی بهخصوصی تأکید کنید یا اینکه صرفا سرعت حرف زدنتان را کاهش دهید.
تن صدایتان را مدام تغییر بدهید. دقت کنید ببینید چطور تغییر آهنگ صدایتان باعث میشود مخاطب درک متفاوتی از حرفتان پیدا کند.
از تماس چشمی به شکل مناسبی استفاده کنید
به دستور زبانتان دقت داشته باشید.
بسته به موقعیت، میزان رسمی حرف زدنتان را تغییر بدهید.
۹. خلاصه کنید و بعد تمام!
هرچه در جواب سؤالِ طرف مقابل گفتید را در یک عبارت کوتاه خلاصه کنید. بعد از این، دیگر باید جلوی اضطراری که برای بیشتر توضیح دادن خواهید داشت را بگیرید. ممکن است بعد از خلاصهی شما سکوت برقرار شود. این اشتباه رایج را تکرار نکنید که بخواهید سکوت را با حرف های اضافه پر کنید! این وقفه، زمانی است که مخاطبانتان دارند صحبتهای شما را پیش خودشان تحلیل میکنند. اگر دوباره اطلاعات بیشتری اضافه کنید، ممکن است گیج شوند و همه تلاشی که برای دادن یک جواب درست و حسابی کردهاید از بین برود.
برای آن عبارت آخر، از کلماتی استفاده کنید که نشان میدهند قرار است حرفتان را خلاصه کنید (مثلا سرانجام، به طور خلاصه، نتیجه نهایی این که، و …). میتوانید سؤال آنها و جواب خودتان را هم به طور مختصر دوباره بیان کنید. «من برای تحلیل تأثیر افتتاح فروشگاههای جدید روی مشتریان چیکار کردم؟ پروندهی سال ۸۹ رو با جزئیات کامل خوندم، و یه تحلیل کامل «آنوقت چه؟» از همهی اتفاقات بد احتمالی که ممکنه این بار برامون پیش بیاد، در آوردم.»
نگران نباشید، با تمرین مواردی که گفته شد، شما میتوانید با کسب مهارت درست فکر کردن در شرایط بحرانی، در پاسخگویی به سؤالات فردی قهار و تمام عیار باشید.
منبع: چطور
دیدگاه خود را در میان بگذارید