به گزارش ایسپیا به نقل از آسیانیوز تورمهای افسارگسیخته در طی چند سال اخیر، بهواقع اثر گستردهای بر اقتصاد و معیشت مردم بر جای گذارده است. نکته اینجاست که تورم در اثری دومینووار سایر بخشهای اقتصاد همچون تولید و صنعت را هم متأثر ساخته و میتواند به بازتولید و عمیقتر شدن این بحران منجر شود. از اینرو، نخست شناخت ریشههای عینی این آسیب و در مرتبه دوم یافتن راهکارهایی برای مهار آن اهمیت بهسزایی دارد.
در همین راستا، مرکز پژوهشهای اتاق ایران در گزارشی مفصل، علت بروز تورم در اقتصاد ایران را با دو دیدگاه پولی و تأثیرات نرخ ارز بررسی کرده و به تشریح الزامات برخورد با این پدیده در سناریوهای مختلف پیش روی اقتصاد کشور پرداخته است.
در این گزارش با عنوان «تورم و راهکارهای مهار آن» آمده است: «تورم مثل سرطان کل سیستم اقتصادی یک جامعه را به هم میریزد و مانع از کارایی سیستم میشود. تورم علاوه بر آنکه فعالیتهای سوداگرانه، فرار سرمایه، فقر، بیکاری و… را افزایش میدهد، منجر به نابودی تولید، سرمایهگذاری و… نیز میشود و میتواند تا مرحله بحران اقتصادی پیش برود. متأسفانه اقتصاد ایران در طول دهههای اخیر و بهخصوص دو دهه اخیر تورمبالایی را تجربه کرده است.
میزان تورم در ایران در طی 44 سال گذشته، به طور میانگین حدود 20 درصد بوده است. لذا در اقتصادهایی با تورم 20 درصد، صحبت کردن از تولید، سرمایهگذاری، رشد اقتصادی و غیره عملاً بیهوده و نامتعارف است. در اقتصاد ایران در سال 1396 آمار جمعیت زیرخط فقر (فقر غذایی) بر اساس برآوردهای وزارت رفاه، در حدود 18 میلیون نفر بوده، ولی به دلیل تورم و شوکهای سال 1397 و 1398، این آمار به بیشتر از 26 میلیون در انتهای سال 1398 رسیده است. مطابق با آخرین آمار موجود، تا پایان سال 1400 در حدود 32 میلیون نفر در زیرخط فقر (فقر غذایی) قرار دارند و این روند همچنان بهواسطه تورم شدید چند سال اخیر بهسرعت در حال گسترش است. در چنین فضایی صحبت از اهداف سرمایهگذاری و تولید و همچنین کنترل فقر و نابرابری خیالی بیش نخواهد بود.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «نقدینگی و پرشهای بیسابقه نرخ ارز است که موتور محرکه تورمهای لجامگسیخته اخیر بوده است. چنانچه نرخ رشد دلار را در کنار نرخ تورم و نرخ رشد نقدینگی قرار دهیم، همبستگی بالای افزایش نرخ ارز و تورم بهخصوص برای سالهای توأمان با بیثباتی سیاسی-اقتصادی و تحریم قابلمشاهده است. تحت این شرایط متناسب با تغییرات نرخ ارز، قیمتها بالا میرود و عرضه پول و پایه پولی بهتناسب آن رشد میکند. درواقع جهت علیت بهجای اینکه از پایه پولی و نقدینگی به تورم باشد از نرخ ارز به تورم و از تورم به نقدینگی و سپس پایه پولی است.
تحلیل رایج در مورد شکلگیری انتظارات عقلایی آن است که انتظارات نسبت به متغیرهای اثرگذار بر قیمت در طرف عرضه و تقاضا بهخصوص نقدینگی است که انتظارات قیمتی و تورم را شکل میدهد و شوکهای تصادفی عرضه و تقاضا جایگاه خاصی در شکلدهی انتظارات نداشته چون تصادفی بوده و میانگین انتظاری آنها صفر است؛ اما اگر عوامل اقتصادی همواره در انتظارِ شوکهای منفی طرف عرضه باشند و آن را در تحلیلهای خود وارد کنند، شوکهای عرضه و تقاضا دیگر تصادفی تلقی نشده و انتظارات تورمی ناشی از شوکهای عرضه و تقاضا در کنار انتظارات عرضه پول بر تورم اثرگذار خواهد بود. با توجه به مطالب فوق دیگر نمیتوان بهراحتی گفت با کنترل نقدینگی میتوان تورم را کنترل کرد. چون در شرایط بیثباتی ارزی، خودِ نقدینگی معلول و نه علت است.»
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به برنامه هفتم عنوان شده است: «در باب برنامه هفتم و مسئله تورم باید گفت اگرچه در ظاهر این برنامه به مسئله تورم پرداخته است، اما نگاه حاکم بر آن نگاه پولی به مسئله تورم است. درواقع فرض بر این است که با مدیریت نقدینگی و برخی اصلاحات در نظام بانکی و بودجه دولت نقدینگی و بهتبع آن تورم را کنترل کرد؛ این در حالی است که تورم فعلی ایران چندان ریشه پولی ندارد و کنترل انتظارات و نرخ ارز مهمترین چالش کاهش تورم است.
با توجه به فشارهای وارده بر اقتصاد ایران بهواسطه تحریم و انتظارات منفی و آسیب شدید تولید و سرمایهگذاری و از طرفی توفیق نهچندان موفق سیاستهای کنترل نقدینگی، بهتر است در شرایط تحریم چندان روی سیاستهای انقباضی شدید بهخصوص در مورد اعتبارات و تسهیلات تمرکز نکرد و سعی نمود بهجای آن با مدیریت تورم و ثبات تورم، تولید را به حرکت درآورد.
در شرایط فعلی اجرای سیاستهای پولی و مالی، باید ثبات تورم و نهچندان کاهش تورم را در اولویت قرار دهد و نمیتوان انتظار داشت با اجرای برخی سیاستهای پولی و مالی تورم کاهش قابلتوجهی را تجربه کند. اگر تحریمها رفع شود سیاستهای پیشنهادی مذکور میتواند تورم بلندمدت و ماندگار کشور را کاهش داده و آن را به سطوح تکرقمی سوق دهد. اما اگر تحریمها رفع نشود، سیاستهای مذکور بدون کاهش چندان در تورم بر تولید و سرمایهگذاری فشار وارد نموده و کشور هم تورم و هم رکود را تجربه خواهد کرد. بنابراین بهتر است در این شرایط روی رشد اقتصادی و مدیریت و ثباتبخشی به تورم تمرکز کرد تا سیاستهای انقباضی شدید و تحمیل رکود.»
در این گزارش در ارائه راهکارهایی برای مقابله با تورم آمده است: «اهم سیاستهایی که میتوان در شرایط فعلی با شدت کم و بعد از رفع تحریمها با شدت زیاد دنبال کرد به شرح زیر هستند. سیاستهای مذکور اگرچه میتواند تورم پایدار اقتصاد ایران که در شرایط غیرتحریمی نیز برقرار بوده را کنترل و کاهش دهد، ولی در شرایط فعلی در بهترین حالت اندکی (درنهایت بین 5 تا 10 درصد) میتواند تورم را کاهش دهد و اصرار بیشازحد بر آنها میتواند رکود را بر بخش تولید و سرمایهگذاری غالب میکند. در شرایط غیرتحریمی سیاستهایی مذکور میتواند میانگین تورم بلندمدت اقتصاد ایران را کاهش دهد و سطح تورم پایدار تکرقمی را برای اقتصاد ایران به ارمغان بیاورد.»
دیدگاه خود را در میان بگذارید