در نهایت باید آینده بازارها را در رفتارهای پیش روی چین و آمریکا یا تغییر فاز روانی بازار جستوجو کرد که دلیلی برای تعدیل آن مشاهده نمیشود، ولی نمیتوان منکر احتمال تغییر فازهای قیمتی بهصورت مقطعی شد، اما عمیق نخواهد بود. جنگ تجاری یکشبه به اینجا نرسیده که یک شبه بتوان آن را حلوفصل کرد.
این نوسان قیمتها در بازار نفتخام به بازارهای کالایی هم سرایت کرد و شاخصهای اصلی کالایی در هفته گذشته روندی شبیه به بازار نفت داشتند. برای متوسط هفته گذشته شاخصهای اصلی کالایی در جهان یک هفته افزایشی را تجربه کردند ولی باز هم در پایان هفته یک جو نزولی در بازارهای جهانی حاکم شد.
شاخص CRB در طول هفته گذشته نزدیک به یک درصد رشد نرخ داشت و شاخص GSCI نیز در همین مدت کمتر از یک درصد افزایش نرخ داشت. این دو داده از تحرک محدود بازار در هفته گذشته حکایت دارد که البته اغلب بازارها نیز همین روند را تجربه کردند.
نکته دیگر را میتوان افزایش شاخص هزینه حملونقل بهشمار آورد که در چند هفته اخیر وارد یک فاز صعودی جدید شده است. شاخص بالتیک درای در طول هفته گذشته کمتر از ۱۰ درصد رشد داشت و همین شاخص در یکماه اخیر نزدیک به ۲۷ درصد افزایش داشته است. این سیگنال هم میتواند بهعنوان یک داده حمایتی از بازارهای جهانی باشد و شاید بخشی از همین رشد قیمتهای جهانی بازارهای کالایی به رشد هزینه حملونقل بازگردد.
در هفته گذشته بازارها با شایعات هم سوختگیری کردند و شایعه تعدیل تنش تجاری بین چین و آمریکا به کمک این بازارها آمد، ولی به مرور زمان این خوشبینیها نیز رنگ باخت که در اواخر هفته اثر آن را مشاهده کردیم. البته ارزش دلار در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر در جهان هم اندکی افت داشت که این داده هم از بازارهای کالایی حمایت کرد. البته خوشبینیهای موجود را نمیتوان چندان برجسته عنوان کرد و در این شرایط اگر بازاری افت نرخ نداشته باشد یا حتی بتواند برای متوسط یک هفته یک رشد نرخ جزئی را تجربه کند هم یک سیگنال خوب بهشمار میرود، زیرا اوضاع چندان جذاب نیست.
بهعنوان مثال در چین بهعنوان یکی از قطبهای اصلی برای بازارهای کالایی؛ شاخص مدیران خرید بخش تولید این کشور برای ماه آگوست رقم ۵/ ۴۹ را نشان میدهد که کمتر از ۷/ ۴۹ ماه قبل بوده و برای چهارمین ماه متوالی در محدوده انقباضی زیر ۵۰ است. همین داده به معنی انتظار برای تداوم روزهای بد در بازار چین است آنهم در شرایطی که برآوردها از رقم ۷/ ۴۹ واحد حکایت داشت که وضعیت سختتری را به وجود آورد. تقریبا اغلب کشورهای برجسته در جهان همین شرایط را دارند و نمیتوانند میل به تضعیف بخش تولید در اقتصاد کشورهایشان را مخفی کنند. شاخص مدیران خرید صنعتی آمریکا هم برای اولین بار از بحران اعتبار یا همان رکود پیشین، کمتر از ۵۰ واحد ثبت شده است که احتمال تضعیف حجم تولید صنعتی در این کشور را تقویت میکند.
تغییرات جدید بازارهای کالایی
پس از چند هفته شاهد بودیم که بازارهای کالایی یک تحرک پراکنده را تجربه کردند تا جایی که بهای بسیاری از فلزات و محصولات کشاورزی افزایشی بود. شاخص بورس فلزات لندن که رخدادهای اصلی در بازارهای فلزی با محوریت فلزات پایه را نشان میدهد پس از دو هفته افت نرخ، هفته گذشته وارد یک فاز صعودی شد که میتواند برخی خوشبینیها را تقویت کند ولی بررسی دقیقتر همین بازار نشان میدهد که امیدواریها چندان قدرتمند نیست.
در طول هفته گذشته آلومینیوم، سرب، روی و مولیبدن افت نرخ داشتند و البته مس، نیکل و قلع با رشد قیمتها به کار خود پایان دادند. این شرایط نشان میدهد افزایش قیمتهای این بازار هم چندان برجسته نیست، ولی بعد از مدتی افت نرخ، میتوان به افزایش مقطعی قیمتها نظر مثبت داشت.
سنگ آهن هم در طول هفته جرقههای افزایشی مهمی را تجربه کرد و نتوانست وارد یک فاز مثبت قیمتی شود، ولی باز هم اوضاع در بازار سنگآهن بسیار بهتر از هفتههای اخیر است. نوسان قیمت جهانی نفتخام و بیم و امید از کاهش مقطعی ارزش دلار هم در این روند قیمتی بیتاثیر نبود.
مهمترین چیزی که تاکنون از بازار جهانی فلزات با محوریت فلزات پایه حمایت کرده همان پایین بودن موجودی انبارهاست. به جز مس، سایر بازارهای مهم با کاهش موجودی انبارها روبهرو شدهاند و این داده با فرض اما و اگرهای آن بهصورت کلی توانسته از افت شدید قیمتهای جهانی ممانعت کند. بازار به نظر در یک کف قیمت بنیادین قرار گرفته است، ولی این کف قیمتی درحالی امکان بقا دارد که دادههای جانبی از اقتصاد جهان تغییرات جدیدی را به بازارها تزریق نکند. بهصورت دقیقتر هماکنون برای اغلب بازارهای فلزی یک آرامش نرخ با یکسان شدن نسبی عرضه و تقاضا به ثبت رسیده و حتی در چند کالای خاص، تقاضا بر عرضهها پیشی گرفته است ولی تا زمانی که بدبینیهای موجود به رکود ادامه داشته باشند و ترس از افت تقاضای آینده باز هم خودنمایی کند امیدی به بهبود قدرتمند بازارهای جهانی وجود ندارد. البته تقابل عرضه و تقاضا را میتوان در چند رخداد خاص هم مشاهده کرد. با مخابره خبرهایی از محدودیتهای تولید سرب یا قوانین جانبی برای تجارت مواد اولیه نیکل یا قلع شاهد رشد سریعقیمتها بودیم حتی در شرایطی که موجودی انبارهای آنها افزایشی بود. این روند شکننده بودن اوضاع فعلی را نشان میدهد آن هم در شرایطی که موجودی انبارهای فلزاتی همچون آلومینیوم یا روی در کمترین ارقام در چند سال اخیر قرار دارد. این وضعیت نشان میدهد دو عامل اصلی در برابر رشد قیمتها موضعگیری کرده و تا این عوامل حلوفصل نشود بازارها روی خوش نخواهند دید؛ یکی ترس از رکودی عمیقتر از شرایط فعلی است که به کاهش بیشتر تقاضا منجر شده و دیگری عمیقتر شدن جنگ تجاری در جهان است که میتواند دادههای خطرناک جدیدی را به همراه آورد که هر دوی این موارد دقیقا بر فاز تقاضا اثرگذار هستند. بهصورت دقیقتر هماکنون دو واقعیت را باید بسیار جدی گرفت، یکی ضعف تقاضا در بازارهای جهانی و دیگری ترس از کاهش بیشتر تقاضا که هر دو عامل ذهنیت و برآوردهای فعالان بازارهای جهانی را هدف گرفته است.
البته هماکنون این ذهنیتها به عملکرد و حجم تقاضا هم بدل شده است و تا زمانی که این ترس تداوم داشته باشد این شرایط هم ادامه خواهد داشت. در ادبیات تصمیمسازان اقتصاد جهانی هم تغییر فاز و رفتار مرسوم تجاری دیده نمیشود.
البته همانگونه که عنوان شد بازارها با سرعتگیرهایی در برابر افت قیمتها نیز روبهرو هستند که یکی از آنها حفظ همین سطوح قیمتی در بازار نفت بوده و دیگری ضعف موجودی انبارها. اگر به هر دلیل موجودی انبارها باز هم افزایش یابد و بهای نفتخام کاهش بیشتری داشته باشد اوضاع نگرانکنندهتر خواهد بود. البته در بازار فولاد هم اوضاع به نسبت همینگونه است و این کالا که مدتها در برابر افت نرخ مقاومت کرده بود به سمت پذیرش واقعیتهای موجود و افت نرخ متمایل شده است که میتواند بر سایر بازارهای مشابه هم اثرگذار باشد.
محمد حسین بابالو
دیدگاه خود را در میان بگذارید