به گزارش ایسپیا به نقل از دنیای اقتصاد:
داستان قدیمی ارز کالاهای اساسی
این نخستینبار نیست که واردکنندگان نهادههای دامی با مشکل ارزی مواجه میشوند و ماجرا، یعنی امنیت غذایی جامعه، به سطح مطبوعات کشیده میشود. پیش از این و در روزهای پایانی سالگذشته مسالهای مطرح شد مبنیبر اینکه کلیه درخواستهای تخصیص ارز نیمایی برای واردات نهادههای دامی توسط بانکمرکزی ابطال شدهاست؛ اما در مراجعه به بانک عامل اعلام میشود برای تامین ارز کالاهای اساسی صرفا از مسیر منابع موجود در دو کشور همسایه میتوان اقدام کرد.
این مساله به تایید معاون وقت توسعه بازرگانی وزارت جهادکشاورزی نیز رسید و او در نامهای خطاب به محمد آرام، معاون ارزی بانکمرکزی، نوشت: اجرای سیاست تثبیت نرخ ارز نیما برای کالاهای اساسی و مواد اولیه سیاست اصولی دولت برای تثبیت قیمت و بازار کالاهای اساسی است و اجبار واردکنندگان کالای اساسی به تامین ارز از محل ارزهای بانک تجارت عراق و یورو از هالک بانک ترکیه که تامین و انتقال ارز از مسیر آنها با مشکلات و هزینههای سربار روبهرو است، در عمل سیاست دولت برای تنظیمبازار کالاهای اساسی را با مشکل روبهرو خواهد کرد.
واردکنندگان نهادههای دامی به رئیسجمهور نوشتند: بهرغم توافق انجامشده مبنیبر کاهش برخی از هزینههای واردات کالاهای اساسی با هدف جبران بخشی از زیان واردات این اقلام، به استحضار میرساند تا این لحظه حتی یکریال از تعرفههای دولتی مربوطه تعدیل نشدهاست. حتما تصدیق خواهید فرمود عدماصلاح وضع موجود منجر به نااطمینانی در تداوم تامین نیازهای اساسی کشور خواهد شد.
این نامه ادامه میدهد: لیکن متاسفانه تنها ۸ماه بعد از طرح حذف ارز ترجیحی مجددا شاهد توقف و تاخیر ناگهانی و بدون هرگونه پیشآگهی در تخصیص ارز قابلانتقال به کالاهای اساسی کشور هستیم، لذا این قبیل محدودیتهای ناگهانی که در تضاد با وعدهها و شعارهای رسمی مبنیبر تسهیل تامین کالاهای اساسی و صیانت از سفره مردم نیز هست، منجر به خسارت به اعتبار تجاری بخشخصوصی و اختلال در تامین غذای کشور خواهد شد.
دست مشکوک واسطهها
اینبار اما مشکل به شکل دیگری سربرآورده است که شاید کمتر سابقهای داشتهباشد؛ واسطهگری در انتقال ارز کالاهای اساسی، بهگونهای که این ارز تا مدتی، بعضا بیش از یک ماه در اختیار واسطه باقیمیماند.
محمدمهدی نهاوندی، عضو هیاتمدیره فدراسیون واردات ایران، در توضیح مشکل موجود میگوید: نخست اینکه تخصیص ارز کماکان با تاخیر انجام میگیرد که این مساله نسبتی با سخنان مسوولان درباره گشودگی ارزی ندارد. این قابلقبول است که کشور دچار مشکلاتی است و محدودیت ارزی دارد.
او میافزاید: این ابهام بسیار جای بررسی دارد که در این فاصله یک ماه یا بیشتر، این منایع ریالی و ارزی کشور در اختیار چه کسی قرار دارد؟ چه نظارتی بر این قسمت وجود دارد؟
نهاوندی تصریح میکند: چیزی که مورد ابهام است فاصله زمانی و تاخیری است که از زمان خرید ارز توسط واردکننده وجود دارد که در مواردی بیش از یک ماه به طول میانجامد و این تاخیر، خود، پس از دو یا سه ماهی است که برای تخصیص ارز معطلی وجود دارد. بانکمرکزی انواع و اقسام بخشنامههای سختگیرانه را برای فعالان اقتصادی شناسنامهدار کشور صادر و اعمال میکند و چنانچه یک فعال اقتصادی کوچکترین خطا، تاخیر یا مشکلی داشتهباشد با جریمه مواجه میشود. او میافزاید: در شرایط کنونی و با وجود شدیدترین تحریمها، گرفتاریهای تاجر ایرانی، چه واردکننده و چه صادرکننده درنظر گرفته نمیشود. آن وقت سوال ایجاد میشود آیا اصلا نظارتی از سوی نهادهای مسوول، مهمتر از همه بانکمرکزی، بر این شبکه تراستی وجود دارد یا نه؟
این یک ماه یا بیشتری که ارز تخصیص دادهشده در اختیار این شبکه قرار دارد صرف چه کاری میشود؟ اگر بانکمرکزی ارزی را که هنوز تامین نشدهاست دارد به بازرگان ایرانی پیشفروش میکند، باید مانند مثلا پیشفروش خودرو جریمه مالی و هزینه دیرکرد بپردازد.
این فعال اقتصادی درباره حالت دیگر این رویه میپرسد: اگر بانکمرکزی دقیقا در زمانیکه منابع ایجاد میشود آن را برای واردکننده درنظر میگیرد، چگونه است که پس از تخصیص بیش از یک ماه در اختیار شبکه تراستی قرار دارد؟
او در پاسخ به این پرسش که آیا این شبکه تراستی به بانکمرکزی وابسته است یا نه میگوید: در هر حالت، حتی اگر وابسته نباشد، این مساله چیزی از مسوولیت نظارتی بانکمرکزی یا هر نهاد دیگر کم نمیکند.
شبکه تراستی پنهان
او تاکید میکند: درنظر ما نظارت و کنترل منابع ارزی باید در زمره وظایف بانکمرکزی باشد. او در توضیح رویه کارکرد شبکه تراستی توضیح میدهد: ظاهرا تخصیص ارز برای واردات کالاهای اساسی از مسیر این شبکه انجام میشود؛ اما مهم این است که ما از زمان تخصیص ارز تا زمانیکه از سوی این شبکه تراستی پرداخت ارز انجام گیرد، یک ماه معطلی داریم. حرف ما این است که غیر از ابهام موجود در این مورد که در این یک ماه چه اتفاقی برای ارز تخصیصدادهشده میافتد، این رویه برنامه و نظام چرخه تجارت کالا برای بازرگان را مختل میکند. بازرگان نمیداند روی چه مدت زمانی برای تحویل گرفتن ارز حساب بازکند، از همینرو باید تجارت خود را متوقف کنیم تا زمانیکه پول بهحساب ما واریز شود و سپس برای کار بعدی اقدام کنیم.
این مساله علاوهبر اینکه بهشدت گردش مالی و تامین مالی کشور را با مشکل مواجه میکند، موجب واردشدن هزینههای مازاد به تجارت کشور میشود. او ادامه میدهد: اکنون در حوزه کالاهای اساسی که بعد از مدتها زحمت بانکمرکزی ارز آن تهیه شدهاست و ما به سختی ریال آن را تامین کردهایم، باید مدت طولانی منتظر این باشیم که آن مجموعهای که مسوول تامین و حواله ارز است اقدام به این کار کند. او در پاسخ به این پرسش که آیا گفته برخی مسوولان مبنیبر اینکه تمامی واردکنندگان ارز خود را دریافت کردهاند و دیگر بدهی در این زمینه وجود ندارد، پاسخ میدهد: احتمالا منظور مسوولان واردکنندگان دولتی بودهاست، آنها ممکن است ارز خود را دریافت کرده باشند؛ اما در همین زمان که من با شما صحبت میکنم فقط در یک نمونه، واردکنندگان نهادههای دامی چند صدمیلیون دلار مطالبات ارزی دارند، آنهم در مورد کالایی که در گمرکات اظهار شده، اما ارز آن هنوز تخصیص هم داده نشدهاست؛ علاوهبر این از مبلغی که تخصیص دادهشده و ریال آن نیز تامین شدهاست همچنانمیلیونها دلار در صف تراستیها قرار دارد تا پرداخت شود. او در نهایت میگوید: همه این مشکلات در حالی وجود دارد که هیچگونه پاسخگویی هم وجود ندارد؛ یعنی دسترسی به این شبکه دشوار است و حتی اگر دسترسی ممکن شد هیچ پاسخ مشخصی به واردکننده نمیدهند و هیچ تعهد زمانی را هم به عهده نمیگیرند. نهاوندی نتیجه میگیرد: این مساله هم تجارت کشور را با اختلال مواجه میکند، هم هزینههای اضافه بر آن بار میکند، آنهم در شرایطی که ما با کمبود نقدینگی مواجه هستیم و نتیجه آن جز فشار مضاعف و کاهش راندمان ارزی کشور نیست. امیدواریم بانکمرکزی حداقل توضیحی در این مورد ارائه کند که اصلا چه اتفاقی برای این ارز میافتد.
نامه اعتراض به واسطهگری
در نامه اتحادیه واردکنندگان نهادههای دام و طیور ایران خطاب به محمد آرام، معاون ارزی بانکمرکزی که نسخهای از آن در اختیار «دنیایاقتصاد» قرارگرفته، میخوانیم: پیرو مکاتبات قبلی به استحضار میرساند با وجود اعلام مکرر گشایشهای ارزی، متاسفانه کماکان تامین ارزی خریداری شده کالاهای اساسی، پس از چند ماه انتظار در صف تخصیص، با تاخیر بیش از یک ماهه منابع و ارز خریداریشده در اختیار شرکتهای تراستی مواجه میشود. قطعا تصدیق خواهید فرمود که این امر خسارات زیادی برای صاحبانکالا و بهتبع آن اقتصاد کشور و قیمت تمامشده کالا دارد، لذا با توجه به وظیفه نظارتی بانکمرکزی، پاسخ به برخی سوالات برای شفافیت موضوع و جلوگیری از تضییع مضاعف حقوق بازرگانان ایرانی ضروری بهنظر میرسد. در این نامه در ادامه عنوان میشود: بهعنوان مثال اینکه بانکمرکزی بعد از چند ماه از اظهار کالای اساسی اقدام به پیشفروش ارز به صاحب کالا میکند؟ یا اینکه شبکه تراستی هیچگونه تعهد یا مسوولیتی برای تعیین زمان مشخص پرداخت ارز به صاحبکالا ندارد و بانکمرکزی نیز حساسیتی در اینخصوص ندارد! و نکته مهمتر اینکه چه منافعی و برای چه کسانی در این وضعیت وجود داشته و با شرایط مذکور چه تناسبی با وضعیت گشایشهای ارزی در کشور دارد. بههر روی انتظار میرود با توجه به بخشنامهها و ضوابط سختگیرانه ارزی بانکمرکزی برای فعالان اقتصادی، متقابلا نسبت به حقوق قانونی این قشر هم اندک توجه و اقدام ملموسی صورت پذیرد.
دیدگاه خود را در میان بگذارید